به جز یک عشق خام کودکانه

چوتشویشم شده در این زمانه


بمانم روزوشب بااین بهانه

که خوانم دفتری نو از ترانه

رود روحم به هر کوی و کرانه

گریزد آه این دختر شبانه


چه تعبیری از این تر عاشقانه

که جسمم مانده وُ روحم روانه


شتابان میرود در سَر فِسانه

بزن پرواز کن تا جاودانه


زند از تیر مژگانت جوانه 

قلم می تازد اکنون شاعرانه


بپرس از حال من از دل نشانه

ببین تصویر غم تا بیکرانه