پدرصورتگر احساس زیباست 

پرستاردل تنهای تنهاست

پدر چون میرود از دارهستی 

ندادر دل دگر سودای مستی چرا کم میزند ساز نوازش 

چرا دنیا ندارد حرف سازش 

پدر رفتی یو خاطر ناشکیب است

نوازشهای تو برماطبیب است 

# حمیده صحرایی