سرد است و غم انگیز دنیای پس از تو
چون خاطره مانده رؤیای پس از تو
سهمم چو نبودی در دایره ی وصل
پا در ره غربت فردای پس از تو
هر دم ز خیالم آهسته گذشتی
آشفته سری هست سودای پس از تو
با زمزمه ی عشق یاد تو چه ها کرد!
در دفتر شعرم نجوای پس از تو
آغوش اجل را بیهوده گرفتی
این عاشق شیدا تنهای پس از تو
ای نغمه ی دلگیر در ساز خموشم
آهنگ حزینم آوای پس از تو
در چشمه ی اشکم تصویر تو پیداست
تاریکی محض است شبهای پس از تو