تمام حجم شعر من همین است 

خزان و فصل سرما در کمین است 


ندارد یک بهار سبزوزیبا 

چو اندوه فراوان در جبین است 


بخندی شادمان و از دل من 

نداری چون خبر دردم همین است 

نباشد همدمی بر اشک سردم 

که هردم مونس من آستین است 


در این محنت سرا بیهوده گشتم 

بهارم رفته واین واپسین است 


چورفتم زین شبستان پُرازغم 

به سوی خالقم شیرین ترین است