سزاوار من آیا این خزان است ؟

چو برگ زرد من هردم عیان است 


درختی گشته ام بی برگ و بی بار 

که دائم باد بر سویم وزان است 

نسیم خوش خبر آخر کجایی?

نشانت بهر ما گویی نهان است 


نگاهم تا به کِی خیره به درگاه ؟

که بزم انتظار م بزم جان است